پسر عمادالدین والی بلخ. وی بکمک ملک شیر حکمران کابل بغزنه حمله برده آن شهر را از عمدهالملک برادر رضی ملک گرفت ودر آنجا مقام کرد. این حکمران با سپاهیان چنگیز زدوخوردهایی داشته است. (از تاریخ مغول عباس اقبال ص 60، 62، 66). جوینی مؤلف جهانگشا آرد: اعظم ملک که پسر عمادالدین بلخ بود و ملک شیر که حاکم کابل بود با لشکری غوری که بر ایشان مجتمع شده بودند بغزنه آمدند و آنجا را محاصره کردند و بیش از چهل شهر را بگرفتند. در همان وقت شمس الملک فرستادۀ سلطان جلال الدین بغزنه آمد تا اسباب پادشاهی ساخته کند. وی بغزنه رسید و بشارت قدوم سلطان جلال الدین را بمردم داد. پس از یک هفته سلطان بغزنه رسید و لشکرها روی بدو نهادند و مجتمع گشتند و تجمل و اسباب سلطنت مرتب گشت و حکمرانان از هر سوی بغزنه بخدمت سلطان روی آوردند. اعظم ملک و ملک شیر و غوریان و خلق بسیار هم در خدمت سلطان مرتب گشت تا شصت هفتاد هزار لشکر ساخته بر او مجتمع گشتند. و رجوع به تاریخ جهانگشای جوینی صص 195- 197 شود، نام درختی است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
پسر عمادالدین والی بلخ. وی بکمک ملک شیر حکمران کابل بغزنه حمله برده آن شهر را از عمدهالملک برادر رضی ملک گرفت ودر آنجا مقام کرد. این حکمران با سپاهیان چنگیز زدوخوردهایی داشته است. (از تاریخ مغول عباس اقبال ص 60، 62، 66). جوینی مؤلف جهانگشا آرد: اعظم ملک که پسر عمادالدین بلخ بود و ملک شیر که حاکم کابل بود با لشکری غوری که بر ایشان مجتمع شده بودند بغزنه آمدند و آنجا را محاصره کردند و بیش از چهل شهر را بگرفتند. در همان وقت شمس الملک فرستادۀ سلطان جلال الدین بغزنه آمد تا اسباب پادشاهی ساخته کند. وی بغزنه رسید و بشارت قدوم سلطان جلال الدین را بمردم داد. پس از یک هفته سلطان بغزنه رسید و لشکرها روی بدو نهادند و مجتمع گشتند و تجمل و اسباب سلطنت مرتب گشت و حکمرانان از هر سوی بغزنه بخدمت سلطان روی آوردند. اعظم ملک و ملک شیر و غوریان و خلق بسیار هم در خدمت سلطان مرتب گشت تا شصت هفتاد هزار لشکر ساخته بر او مجتمع گشتند. و رجوع به تاریخ جهانگشای جوینی صص 195- 197 شود، نام درختی است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
دهی است از دهستان حومه بخش سلدوز، شهرستان ارومیه. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل مالاریائی، و 307 تن سکنه. آب آن از رود گدارچای تأمین می شود. و محصول آن غلات، چغندر، توتون، حبوب و برنج است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند، و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان حومه بخش سلدوز، شهرستان ارومیه. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل مالاریائی، و 307 تن سکنه. آب آن از رود گدارچای تأمین می شود. و محصول آن غلات، چغندر، توتون، حبوب و برنج است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند، و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
عالم جبروت و عالم مجردات است. (ناظم الاطباء). ملاصدرا گوید: عالم شهادت مانند قشر است نسبت به عالم ملکوت و مانند قالب است به قیاس به عالم روح. عالم ملکوت مقابل عالم شهادت است. (از اسفار ج 3 ص 66 و شرح منظومۀ سبزواری ص 183 و رسائل ملاصدرا ص 151 و 283)
عالم جبروت و عالم مجردات است. (ناظم الاطباء). ملاصدرا گوید: عالم شهادت مانند قشر است نسبت به عالم ملکوت و مانند قالب است به قیاس به عالم روح. عالم ملکوت مقابل عالم شهادت است. (از اسفار ج 3 ص 66 و شرح منظومۀ سبزواری ص 183 و رسائل ملاصدرا ص 151 و 283)